جور وا جور

هر چی گیرم بیاد میزارم و از هر چی خوشم بیاد می نویسم

جور وا جور

هر چی گیرم بیاد میزارم و از هر چی خوشم بیاد می نویسم

۱۰۷ مطلب با موضوع «وب» ثبت شده است

این مطلبی که دارم می نویسم رو نمیدونم در بحت وب قرار بدم یا گردشگری. خود بحث فنی و مرتبط با سایتهاست اما درباره سایتهای گردشگری صحبت میکنه. به هر حال من میزارم در دسته وب.


انگاری یک ایده ای بوده برای لینک ساز و رفرنس دادن به سایتهای گردشگری. مقاله رو خوندم به نظرم شاید اون زمان درست بوده باشه اما الان نیست یا حداقل تردید دارم. گوگل خیلی دستکاری کرده سیستمش رو و دیگه یک پارامتر تنها اثرگذار نیست

اما ایده رو کلا رد نمی کنم حرفهای جالبی هم اومده این وسطا که پیشنهاد میکنم بخونید.

سایتهای گردشگری بیشترین درگیری را با کاربران دارند فکر می کنم و سهم مهمی در تجارت الکترونیک دارند. آرزوی پایانی مقاله هم در حد همان آرزو می ماند چون این صنعت عقب مانده تر از این حرفهاست:


در حالیکه برندهای مطرح گردشگری کشور بی محابا سرگرم خرید لینک هستند و بازار لینک ساختن پررونق است، امیدواریم برندهای خوشنام و قدیمی این صنعت راهکارهای قانونی و اخلاقی را همچنان در نظر داشته باشند.






ببینید چقدر خاطرات مهم یکروزش کوتاه بوده، قرضش کم و رفت و آمدش کوتاه: به تهران رفتم، حدود دومیلیون قرضم را پس دادم و یک کتاب خریدم. همین.


در همین نوشته دنیایی از حرف وجود دارد:

  • امکان کارت به کارت برای صاحب قرض وجود نداشته احتمالا در آن زمان
  • قرض داده میشده است
  • قرض را با صاحبان قرض داده یعنی رقم قرض گرفته شده از چند نفر بوده.
  • گیرنده قرض متعهد به پرداخت بوده و اقدام می کند
  • رقم قرضها و طبعا نیاز گیرنده قرض بالا نبوده است
  • برنامه ریزی داشته است که حداقل دو کار را بکند
  • رفرنس کاری که کرده را داده است
  • خاطراتش را ثبت کرده
  • قرض برای اقدامی مهم بوده: ازدواج
  • گیرنده قرض سواد وب داشته چون سایت مستقلی داشته و هنوز دارد
  • خاطرات یک نسل اینقدر کوتاه و گویا و بامعنا بوده است

یه سری به اینجا بزن اهههههههههههههههههههه ، اصن آدم حالش بهم میخوره ... 

آخه اینم شغل شد... 

یارو اومده بود خواستگاری.

میپرسن آقا دوماد چیکارست ؟ 

میگه سئو کارم ( کارت تو حلقم :دی )


باید گروه ضد سئو رو تشکیل بدیم هرچه سریعتر ...

همکاران ، همقطاران، آماده باشید که راهی بس طولانی در راه است..........


اینم سورس نوشته اگه مایلید بدونید کار گروه ضد سئو به کجا کشید

توئیتر با اونکه فیلتره، رسانه ای تاثیرگذار در فضای رسانه ای کشور است و بسیاری از کانالهای تلگرام یا منتشرکننده توییتها هستند یا ادامه دهنده آن، یعنی اغلب جریان سازی ها و موج رسانه ای و ایده ها در همین توئیتر به راه میفته


کاربران ایرانی بسیاری کمتری در مقایسه با اینستاگرام و تلگرام در توئیتر فعال هستند. یکی از دلایل میتونه فیلتر بودن اون باشه و دلیل دیگه هم ماهیت متن محور بودن اون است. یعنی کاربران باید توانایی گفتن لب کلام در کاراکتر محدود رو داشته باشند. خب این محدودیت با ایرانیان نوعا روده دراز جور در نمیاد. برای اونایی هم که دایم میخوان شو کنند و عکس بگذارن هم جذابیتی نداره و میمونه اون گروه که واژه ها رو میتونند به خدمت بگیرند و موثر و کوتاه بنویسند


همه اینها رو گفتم که اگه دوست دارید برید سمت توئیتر با این ترفندها و تاریخچه توئیتر شروع کنید


به نظرم اگه دوست دراید وارد فضای اکتیو تری بشید و دوستان متفاوتی بگیرید، همین امروز ثبت نام کنید



دقت: این ترفند اشتباه است، یادش نگیرید. یکی از ترفندهایی که باشگاه خبرنگاران جوان برای سرچ کردن در خروجی اخبار خود قرار داده است: 


"گاهی شما یک مقاله جالب را قبلا خوانده‌اید و حالا به نظرتان میرسد باید این مقاله را برای یکی از دوستانتان هم بفرستید یا اینکه باید دوباره آن مقاله را بخوانید، اما url دقیق آن مقاله را نمی‌دانید و فقط یادتان هست که از فلان وبسایت خوانده‌اید. در این مواقع، آدرس کامل وبسایت را بنویسید و سپس با یک فاصله، آن کلمه کلیدی یا عبارت کلیدی که در آن مقاله بوده را نیز تایپ کنید.


مثلا: دره شمخال www.donyayesafar.com


به این صورت شما مستقیما از خود گوگل وارد آن سایت می‌شوید و نیازی نیست اول وارد سایت شوید و سپس در آن سایت سرچ کنید."

ترفند درست در پاسخ به نیاز بالا، جستجو به صورت زیر است:


دره شمخال site:www.donyayesafar.com

(برای راحتی شما اینم جستجوی انجام شده در گوگل)


پ.ن: عبارت جستجو شده و دومین را در خبر اصلی تغییر دادم تا در صورت آزمایش این ترفند به چیزی برسید. مثال در خبر اصلی فکر می کنم تبلیغاتی بود. یادمه اون اوایل در این کتاب هم چنین ترفندهایی رو نویسنده آورده بود. اگر دوست دارید خبر اصلی رو پیدا کنید، بخش از متن خبر رو در گوگل جستجو کنید.


زَت زیاد

:)

یه صفحه امروز پیدا کردم که چندتا کتاب سئو رو معرفی کرده. به نظرم سئو یه چیزهای ثابتی داره و یه سری چیزها که دایم تغییر میکنه. با خواندن یکی ازین کتابها احتمالا ایده کلی سئو و فعالیتهای اصلی اون رو یاد میگیرید (بخش ثابت سئو) و ادامه اش که به خودتون بستگی داره که چقدر دانش پایه کسب شده رو بهتر کنید. با کار روی پروژه های واقعی و با خواندن مقالات و تجربیات دیگران می تونید مسیر کسب تخصص سئو رو سریعتر پیش ببرید

 

کتابهای سئو در سایت مدیران سایت. حالا یه چرخی هم در خود این سایت بزنید، مقالات خوبی داشت اونجوری که من الان دیدم. هر سه کتاب معرفی شده رایگان هستند. تسلط به زبان انگلیسی یا حداقل قدرت فهم بالای مقالات انگلیسی هم می تونه شانس شما برای کسب دانش روز این تخصص را افزایش بده.

 

نکته پایانی هم اینکه خیلی خوشحالم منم سئو رو با اولین کتاب فارسی اون دوران، همون نارنجی رنگه شروع کردم. دو کتاب بعدی بعدها چاپ شده اند.

در این پست هم کتاب های دیگه ای معرفی شده که شاید به دردتون بخوره.

دو عبارت ارزهای دیجیتال و بلاک چین رو زیاد این روزها می شنوم. بیت کوین به کجا رسید. سال یازدهم هم از فعالیتش گذشت و پیش بینی ها همچنان نادرست از آب در میاد:

 

تا به امروز بالغ بر ۳۰۰۰ ارز رمز پایه دیگر پای به عرصه وجود گذاشتند و هرکدام تلاش نمودند امکانی را در اختیار خریداران خود قرار دهند که بیتکوین از انجامش عاجز بود. حالا یک دهه از عمر بیتکوین می گذرد و بسیاری از کارشناسان به این باور رسیده اند که یکی از این پول ها احتمالا به زودی جای بیتکوین را خواهد گرفت.


بیت کوین


این گزارش از ده سالگی بیت کوین رو بخونید. یه چیز جالب دیگه این بود که بیت کوین برای کشورهایی مثل ایران که تحریم می شوند، کارکرد داره: کمک‌های مالی جمع آوری شده ایرانیان از طریق بیت‌کوین، به هلال احمر داده شد.

این تیترهای خبری رو کنار هم بگذاریم، ترس آدم رو برمیداره:

  • سرقت ۷ هزار بیت‌کوین در حمله‌ای حساب شده
  • ضرر 1.2 میلیارد دلاری کاربران از سرقت و کلاهبرداری ارزهای مجازی
  • قیمت بیت کوین به بالاترین حد در ۵ ماه اخیر رسید
  • پیش بینی جدید: قیمت بیتکوین به 4 میلیون دلار می رسد
  • محققان: ۹۵ درصد معاملات بیت کوین فریبکاری هستند

شما چی فکر می کنید؟ 

بریم به سمت سرمایه گذاری روی بیت کوین ؟

گفتم که کمی در کارهای اینترنتی و وبی مشغولم و بی علاقه نیستم بهش. اما بزارید بیشتر بگم. یه سایت سفری داشتم سالها قبل و اون روزها که تحریم نبود مسافر میومد ایران، کار و کاسبی داشتم. یکی از کتابهایی که اون زمان بهم کمک کرد همون کتاب سئو بود. حالا سئو چیه؟ به زبون من یعنی چه کار کنیم که سایتمون رتبه بهتری بگیره اما بهتره یه تعریف از یه سایت دیگه بیارم.

یه زمانی اینجوری در وب فارسی لینک میدادن: صدها لینک در یک صفحه. خب اون روزها برای گوگل هم مهم بود اما دیگه نیست. به هر حال بد نیست تجربیات گذشته رو ببینید.  یه چیزی هم بود به اسم دایرکتوری یا فهرست که اونم دورش گذشت. بلاگرها یا مدیران سایتها لازم بود وبلاگ/سایت خود را در دایرکتوری ثبت کنند. و بعدا مدیر دایرکتوری سایت رو بررسی می کرد و اگه شرایطش رو داشت اون رو دسته مورد نظر قرار میداد.

مبحث دایرکتوری با نیاز به قرار دادن سایتها و وبلاگهای هم موضوع و هم رتبه در یک دسته ، مطرح شد. بعدا که وب رشد کرد و راههای بهتری برای دسترسی به اطلاعات پیدا شد مثل سوشال نت ورکها و موتورهای جستجوی قوی تر، دیگه ایده معرفی و بررسی تک به تک سایتها توسط انسان منسوخ شد و اینک چیزی به اسم دایرکتوری بخشی از تاریخ وب است. دایرکتوریهای مهمی چون یاهو، DMOZ و غیر در وب بودند.

به هر حال وب دایم در حال تغییر است و مفهوم جستجو هم دایم در حال بروزشدن و هماهنگ تر شدن با نیاز کاربران. تا ببینیم در آینده کار به کجاها کشیده میشه

پستهام مدام داره بیشتر میشه، کی بشه به صد برسم؟ بلاگ نویسی یه چیز وابسته به مود آدم است معلوم نیست تا کی ادامه بدم فعلا که هستیم. اگه اتفاقی نیفته مثلا سیستم از کار نیفته و فیلتر نشیم و ... فعلا مثبت فکر کنیم و بریم به پیش :)


دوستی و دوست یابی

Photo Credit: New Indian Express


یه سری ایده دارم و میخوام تست کنم. فکر نمی کنم وبلاگها خواننده داشته باشه این روزها. بیشتر ابزاری در خدمت ابزار دیگه است. مثلا برای خبرپراکنی، برای ساپورت خبرها و سایتهای دیگر یا پخش محتوا در صفحات بیشتر ، بهش لینک بیلدینگ هم میگن ! به هر حال اینم واسه خودش یه کارکرده به حساب میاد. باید دید که فایده این کار برای صاحاب سرویس وبلاگ چیه؟ مثلا

  • پز به داشتن سایتی پرترافیک. اما اگه پول نباشه پز چه فایده داره؟
  • دومیش میتونه فروش بنر و فضای تبلیغات باشه.
  • سومیش میتونه ساپورت سایتهای دیگه متعلق به صاحاب سرویس وبلاگ باشه.
  • چهارمیش رصد کردن رفتار کاربران و مدیران سایتها. البته به شرطی که سیستم وبلاگ پربیننده باشه. 

به هر حال یه سری فایده داره. به من چه اصلا. من دارم همینجوری، هوایی می نویسم. اما طبیعتا خودم رو هم لو دادم. بی علاقه به وب و فضای مجازی نیستم و شاید هم دستی در این حوزه دارم. چه می دونم. به شما چه اصلا؟ 

به من چه اصلا؟ به من چه که می خونید یا نمی خونید، می خونید و میرید یا مکث می کنید و کامنت میزارید. 

به من چه اصلا؟

حالا اگه خوشت اومد یه ندا بده، شاید دوست شدیم. خصوصا که اگه دختری. بالای 35 ام. کار به کجا کشید جون تو. اصلا انتظارش رو نداشتم. شما هم انتظارش رو نداشته باش. زندگی همینه. 

همینطور همه چی یه دفعه ای پیش میره. 

جان تو!

یه زمانی مدام این جوانها گوشی می انداختند پایین و میزان شکستن رو ارزیابی می کردند. جدیدا همچین فیلمی ندیده ام. گوشی ها هم یه روزی ارزیان بود. آیا الان هم همچین کاری در ایران می کنند؟


شک دارم. فکر می کنم تب ماجرا در کل دنیا هم خوابیده و گوشی ها با قابلیتهای دیگه ارزیابی می شوند و مورد توجه قرار گفته اند.

وب هم تردهای جالبی داره.


نداره؟

این تحلیل رو پسندیدم که در ویرگول منتشر شده: ببینید . و قبول دارم ترافیک تقلبی میشه ساخت. اصلا خود من همین کار رو کردم. مدیر شرکت ناراجت بود که به مشتری قول دادیم ورودی از گوگل رو برسونیم به 3 هزار در روز و حداکثر 700 شده. یه تست زدم و براش یه ربات نوشتم و اجرا کرد. به مرور در عرض یک هفته ترافیک رو بیشتر کردم و رسوندم به همون سه هزار. آی مشتری خوشحال شد و فورا بقیه پول شرکت رو داد. حقوقهای ما چند نفر هم که عقب افتاده بود رسید.


کار بدی کردم همه راضی شدند؟

برای اینکه سه نشه ترافیک رو همینجوری تا سه ماه نگه داشتم و به مرور کم شد تا پایان قرارداد. جوانی و خامی که میگن همینه. 

ولی من نفهمیدم چرا فروش مشتری هم بیشتر شد . فکر کنم از اینکه ترافیکش زیاد شده بود، انرژی گرفت و کارهای دیگه کرد که احتمالا اون کارها فروش رو برد بالا نه ترافیک مصنوعی. ولی همه چی به اسم ترافیک گوگل ثبت شد


پس تقلب همچی بد هم نیست. من که اصلا بهش نمیگم تقلب



بدقول تر از ما یعنی نیست؟ گیر نده بابا راستش قبول دارم در بیشتر کارها کمی از برنامه زمان بندی شده عقب می افتم اما همش دست من نیست. مشتری هم در طول کار دایم نظراتش رو تغییر میده و همین کارها رو عقب میندازه. اگه قبول نکنی هم که نمیشه. بعضی وقتها خب راست میگه و کیفیت کار میره بالا. به نور مشتری بدقلق هم خوردم که رست منو کشیده و صاف کرده تا کار تموم شده. اونقدر دقیق و حساب شده که چاره ای جز پیچوندنش نداشتم چون حس کردم داره ازم سو استفاده میشه و کار زیادی تحویل میدم.

اوایل که شروع کرده بودم خیلی لذت میبردم کار تحویل بدم اما جدیدا حس میکنم نباید با مشتری زیاد حرف بزنی چون دایم خواسته هاش بیشتر میشه


:)

راستش دیروز خیلی اذیت شدم از اینکه بنویسم. خیلی ارور میداد سایت و دیشب هم بالا نمی اومد اصلا. اما بزنم به تخته یکی دو ساعته خوب شده و سریعه. دم همه بچه های فنی که درگیر سایت بودن گرم. 

راستش با خودم فکر کردم دیگه براشون به صرفه نیست لابد و میخوام رهاش کنند. من میگم حیفه ولی وقتی بودجه نباشه چه میشه گفت و باید بهشون حق داد

در این اوضاع کساد نوشتن و کاربرانی که ارزش تجاری ندارند، وبلاگه داری پول دور ریختنه

آهای مدیر بلاگ اندیشه کن و راه حلی بیاب

اعتبار و ترافیک سایت روبه چیزی تبدیل کن که هم خودت لذت ببری و هم کاربران


دم شما گرم


داره درباره ما حرف میزنه. یعنی هر کی که لینک میده سئو کاره؟ من که از بی کاری می نویسم و به هر چی خوشم بیاد گیر میدم و حتی لینک میدم. یکی میاد میگه رای خراب کاری لینک داده و یکی دیگه میگه داره لینک بیلدینگ مینکه. تکلیف چیه این وسط؟


"شما که سئو می کنید صرفا برای گرفتن لینک در سایتها حاضر می شوید یا مودبانه یه چیزی می گید و لینک می گذارید یا ربات ها براتون این کار رو می کنند؛ شما قومی خبیث هستید.


آنچه خواندید چکیده دیدگاه هر مدیر سایتی است که به نوعی اجازه مشارکت مخاطب در سایتش را داده است: از پذیرش کامنت و پست در فروم بگیر تا رپورتاژ و نوشتن مقاله و ..."  اینجا و اینم حرف پایانی:


حداقل خاصیت یک لینک این است که راهی برای رسیدن گوگل به صفحه دیگری را باز می کند و این احتمالا به پروسه ایندکس شدن آن صفحه دیگر کمک می کند. همین یک خاصیت باعث می شود که لینکهایی که واقعا هیچ اعتباری دارند نیز بی ارزش نباشند.


پس حالا کامنت بزارید که ای سئو کار خبیث


:(