جور وا جور

هر چی گیرم بیاد میزارم و از هر چی خوشم بیاد می نویسم

جور وا جور

هر چی گیرم بیاد میزارم و از هر چی خوشم بیاد می نویسم

گزیده ای از بهترین اشعار سهراب سپهری

پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۵۷ ق.ظ

امروز کمی از فناوری و هیاهوی رسانه ها، گرانی دلار، برداشتن صفرهای پول ملی و ... فاصله میگیریم و شما را به خوندن گزیده ای از اشعار سهراب سپهری دعوت میکنم.


چه کسی میداند؟

که تو در پیله ی تنهایی خود، تنهایی

چه کسی می داند؟

که تو در حسرت یک روزنه در فردایی

پیله ات را بگشا!

تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایی

ازصدای گذر آب چنان فهمیدم: تندتر از آب روان، عمر گران میگذرد.

زندگی رانفسی، ارزش غم خوردن نیست!

آرزویم این است آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست!


******

به چه می‌اندیشى؟

نگرانى بیجاست

عشق اینجا و خدا هم اینجاست

لحظه‌ها را دریاب

******

زندگی حس غریبیست

که یک مرغ مهاجر دارد!

******

زندگی مجذورِ آیینه است!

زندگی گل به توان اَبَدیَت،

زندگی ضربِ زمین در ضربانِ دل ها،

زندگی هندسه ساده و یکسان نفس هاست

******

دلخوشم با نفسی

حبه قندی ، چایی

صحبت اهل دلی

فارغ از همهمه‌ دنیایی

دل خوشی‌ ها کم نیست

دیده‌ ها نابیناست

******

زندگی

رقص

دل انگیز

خطوط لب توست

******

شاخه ها پژمرده است

سنگ ها افسرده است

رود می‌نالد

جغد می‌خواند

غم بیاویخته با رنگ غروب

می‌تراود ز لبم قصه سرد

دلم افسرده در این تنگ غروب

******

من ندیدم؛ دو صنوبر را با هم دشمن

من ندیدم؛ بیدی سایه اش را، بفروشد به زمین!

رایگان می بخشد نارون، شاخهٔ خود را به کلاغ!

******

لحظه ها مى گذرد

آنچه بگذشت نمى آید باز

قصه اى هست که هرگز دیگر

نتواند شد آغاز …

******

به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،

غصه هم میگذرد،

آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند!

لحظه ها عریانند، به تن لحظه خود، جامه اندوه مـپوشان هرگز!

زندگی ذره کاهیست، که کوهش کردیم

زندگی نام نکویی ست، که خارش کردیم

زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،

زندگی نیست بجز دیدن یار

زندگی نیست بجز عشق، بجز حرف محبت به کسی

ورنه هرخاروخسی، زندگی کرده بسی

زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاکوچه و پس کوچه و اندازه یک عمر بیابان دارد

ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم؟