جور وا جور

هر چی گیرم بیاد میزارم و از هر چی خوشم بیاد می نویسم

جور وا جور

هر چی گیرم بیاد میزارم و از هر چی خوشم بیاد می نویسم

۴۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

این روزها خیلی ساده یک ایمیل برامون میاد و تعرفه های تبلیغ در سایت رو میفرستند و ما انتخاب می کنیم. روشهای مختلف تبلیغ هست: متنی، بنری، ویدئو و رپورتاژ و غیره. اما روزگاری این طور نبوده و چالشی بوده به اسم تبلیغات.

از آن روزها:

"على رغم رشد تبلیغات آنلاین در جهان سایت هاى ایرانى از تبلیغات بى بهره اند و حتى در مقایسه با رسانه هاى سنتى مثل نشریات نیز قادر به تامین حداقل هزینه هاى سایت هاى خود از طریق تبلیغات نیستند."

و باز بخوانید:

"بسیارى از افراد از جمله تولید کنندگان و صاحبان بنگاهها از مطالب و محتواى تولید شده در سایت هاى ایرانى استفاده مى کنند اما در این چرخه سهمى را ایفا نمى کنند. متاسفانه از طرفى سایت ها نیز صرفا منافع کوچک اطراف خود را نگاه مى کنند و به منافع وسیع تر که دیگر سایت ها را نیز در بر مى گیرد نمى اندیشند."

و اینگونه بحثها سرانجام به صنعت پررنگ تبلیغات آنلاین کشور رسید که خوشبختانه بازیگران مطرحی دارد و به کسب و کارها برای رساندن پیامشان به مخاطبان نقش ایفا می کنند. این دو خبر قدیمی رو ببینید: یک و دو .

جالبه که افرادی که در اون نشست صحبت کردن این روزها در جای جای وب فعالند و هنوز نقش بازی می کنند. یه جورایی باید به نسل اون دوران هورا گفت. یکیشون فکر کنم داره برنامه ای در بی بی سی رو اجرا میکنه.

درباره قهرمانی پرسپولیس، چیزی ننوشتم. راستش هیجانی نداشت این دوره از رقابتها یا توقعم چیزی مثل رقابتهای اروپاییه یا کلا سلیقه ام عوض شده است. با اینکه خوشحالم پرسپولیس قهرمان شد اما وقتی سوت پایان را زدند پا نشدم مثلا بپرم هوا که ما اینیم ، بله . بله. خیلی ساده خوشحال شدم.

حسم اینه که رقابتهای این تیپی در کشور ما آن شور و نشاط واقعی رو نداره، دهها پارامتر کنترل کننده خشم و هیجان کاربران در بیرون از استادیوم وجود داره که رقابت رو از مزه میندازه

لزوما هم نمی خوام حمله کنم به حکومت. ساز و کار خود فدراسیون، قوانین اون، تبعیض در حمایت از تیمها، اعمال نفوذ شخصیتها، فساد گسترده، خرافات بسیار، تنبلی بازیکنان، بنیه پایین اکثر باشگاهها، تبادلات مالی نادرست برای بازیها و چه در قراردادها، خرابکاری علیه رقبا و به حاشیه بردن عمدی بازیکنان و تیمها و ...

این اتهامات به همه تیمها وارد است و با شدت و ضعف تمام بدنه فوتبال از آنها رنج می برد


این مطلبی که دارم می نویسم رو نمیدونم در بحت وب قرار بدم یا گردشگری. خود بحث فنی و مرتبط با سایتهاست اما درباره سایتهای گردشگری صحبت میکنه. به هر حال من میزارم در دسته وب.


انگاری یک ایده ای بوده برای لینک ساز و رفرنس دادن به سایتهای گردشگری. مقاله رو خوندم به نظرم شاید اون زمان درست بوده باشه اما الان نیست یا حداقل تردید دارم. گوگل خیلی دستکاری کرده سیستمش رو و دیگه یک پارامتر تنها اثرگذار نیست

اما ایده رو کلا رد نمی کنم حرفهای جالبی هم اومده این وسطا که پیشنهاد میکنم بخونید.

سایتهای گردشگری بیشترین درگیری را با کاربران دارند فکر می کنم و سهم مهمی در تجارت الکترونیک دارند. آرزوی پایانی مقاله هم در حد همان آرزو می ماند چون این صنعت عقب مانده تر از این حرفهاست:


در حالیکه برندهای مطرح گردشگری کشور بی محابا سرگرم خرید لینک هستند و بازار لینک ساختن پررونق است، امیدواریم برندهای خوشنام و قدیمی این صنعت راهکارهای قانونی و اخلاقی را همچنان در نظر داشته باشند.






ببینید چقدر خاطرات مهم یکروزش کوتاه بوده، قرضش کم و رفت و آمدش کوتاه: به تهران رفتم، حدود دومیلیون قرضم را پس دادم و یک کتاب خریدم. همین.


در همین نوشته دنیایی از حرف وجود دارد:

  • امکان کارت به کارت برای صاحب قرض وجود نداشته احتمالا در آن زمان
  • قرض داده میشده است
  • قرض را با صاحبان قرض داده یعنی رقم قرض گرفته شده از چند نفر بوده.
  • گیرنده قرض متعهد به پرداخت بوده و اقدام می کند
  • رقم قرضها و طبعا نیاز گیرنده قرض بالا نبوده است
  • برنامه ریزی داشته است که حداقل دو کار را بکند
  • رفرنس کاری که کرده را داده است
  • خاطراتش را ثبت کرده
  • قرض برای اقدامی مهم بوده: ازدواج
  • گیرنده قرض سواد وب داشته چون سایت مستقلی داشته و هنوز دارد
  • خاطرات یک نسل اینقدر کوتاه و گویا و بامعنا بوده است

عنبر نسارا که از همان خروجی شماره 2 خر ماده درست میشه ظاهرا در بازار طرفداران بیشتری پیدا کرده است . سایتها خبری کار کرده اند درباره بهترین راه مصرف آن که دود کردن است. بخوانید:

عنبر نسارا، دارای خواص عجیب و متعددی در طب سنتی ایرانی است. به تازگی عنبر نسارا را در قالب سیگار به بازار عرضه می‌کنند.

بدجور داره از خرافاتی که به اسم طب سنتی تحویل میشه حالم به هم میخوره


جدیدا با یکی دوست شدم. جذابه. دوستِ دوست که نه، آشنا بگم بهتره. بعد از صحبتهای مختلف موضوع به درس و کار رسید. میگم چه کار میکنی میگه از جیب بابام میخورم! میگم چی خوندی میگه دیپلم ردی هستم


هر جور برنداز کردم دیدم این طرز بیان و این نوع رفتار و این سلیقه در انخاب لباس به یک دیپلم ردی نمی خوره

فهمیدم سرکارم گذاشه و رفته تو فاز ظنز. این شد که چیزی نگفنم.

البته گفتم. اینو گفتم که فهم و شعور آدمها از زندگی و کار و دوستی مهمه نه مدرک

ولی پیداست که برام مدرک مهمه چون در جامعه ما که فرصتهای محدودی پیش رو هست یک جوان بالاخره باید به نوعی نشان داده باشد که تلاش کرده. اگه مدرک ندارد چه دارد؟ کتابهای زیادی خوانده، موسیقی دان است؟ مهارتهای کسب و کار دارد؟ زبان می داند؟ و هر چیزی دیگری که نشان دهد به بطالت نگذرانده


به هر حال بعد از چند روز خودش زبان وا کرد که بعله ارشد فلان خوندم و باقی ماجرا

ما همه بر اساس مجموعه ای از داشته ها انتخاب می شویم، یکیش مدرک داشتن یا نداشتنه اما مهمتر از اون شخصیت خود ما، میزان فهم از زندگی است. این پکیج باید با شرایط قابل قبول اقتصادی هم ساپورت شود.


یه سری به اینجا بزن اهههههههههههههههههههه ، اصن آدم حالش بهم میخوره ... 

آخه اینم شغل شد... 

یارو اومده بود خواستگاری.

میپرسن آقا دوماد چیکارست ؟ 

میگه سئو کارم ( کارت تو حلقم :دی )


باید گروه ضد سئو رو تشکیل بدیم هرچه سریعتر ...

همکاران ، همقطاران، آماده باشید که راهی بس طولانی در راه است..........


اینم سورس نوشته اگه مایلید بدونید کار گروه ضد سئو به کجا کشید

تا لحاظی دیگه بازیهای پایانی لیگ برتر شروع میشه و دوست دارم پرسپولیس قهرمان شود

اگر هم نشود حتما اتفاقاتی روی داده که از جذابیتهای فوتبال است

پس میرم برای لذت و هیجان


اما قهرمانی قرمزها، چیزی دیگری است

جایی گفته شده است که جنگ، بهترین تجارت است و گویا آمریکا این روزها به تجارت جدیدی نیاز دارد. امیدوارم جنگی نشود و حکومت ما هم سر عقل بیاید و این همه دشمن تراشی نکند. خسته نشدید واقعا؟ چقدر آخه علیه این و اون شعار بدیم؟ دین ما اموزه های بهتری برای ارتبط با دیگران داره چرا اون بخش از دیدن مورد توجه نیست؟


امیدوارم، جنگی نشود

چیزی تا الان از تحریم و دشمنی در زندگی گیرمان نیامده، بگذارید نیمه دوم کمی لذت ببریم

کمی به خود و آینده متعهد باشیم


یه نوع بی سوادی هست همون که همه میشناسیم، اونایی که توانایی خواندن و نوشتن همین متنی که نوشتم را ندارند. همه این بالا و پایین شدن حروف برایشان بی معناست. 

نوع دیگری از بی سوادی وجود دارد که اتفاقا بین همین ما که توانایی خواندن و نوشتن داریم رایج است. یعنی چون عنوان تحصیلی داریم و حس دانستن بهمان دست داده، از فهم امور و درک روابط بین رویدادها و عوامل عاجزیم و در توهم دانستن به نفهم ترین شکل ممکن زیست می کنیم. برندها کورمان کرده، با جملات به ظاهر روشن فکری بر سر مخاطب می کوبیم، فرض می کنیم چون قهموه می خوریم و سیگار می کشیم، پس بیشتر می فهمیم، تیپ خز به نشانه روشنفکری می زنیم و کیف دسته بلند بر دوش می اندازیم.

همه اینها بی سوادی نوع دوم است. هر که دید و تحلیلی شخصی از محیط اطرافش نداردف در همین طیف قرار دارد. 

خوب که نگاه کنیم، جامعه پر از همین آدمهاست. من که نوشته ام و شما که خواندید هم در معرض همین بی سوادی قرار داریم. آری، حتی شما دوست عزیز. این مقاله که خلاصه نام کتابی معرفی شده در همان مقاله است را بخوانید تا به سه نوع بی سواد آشنا شوید


توئیتر با اونکه فیلتره، رسانه ای تاثیرگذار در فضای رسانه ای کشور است و بسیاری از کانالهای تلگرام یا منتشرکننده توییتها هستند یا ادامه دهنده آن، یعنی اغلب جریان سازی ها و موج رسانه ای و ایده ها در همین توئیتر به راه میفته


کاربران ایرانی بسیاری کمتری در مقایسه با اینستاگرام و تلگرام در توئیتر فعال هستند. یکی از دلایل میتونه فیلتر بودن اون باشه و دلیل دیگه هم ماهیت متن محور بودن اون است. یعنی کاربران باید توانایی گفتن لب کلام در کاراکتر محدود رو داشته باشند. خب این محدودیت با ایرانیان نوعا روده دراز جور در نمیاد. برای اونایی هم که دایم میخوان شو کنند و عکس بگذارن هم جذابیتی نداره و میمونه اون گروه که واژه ها رو میتونند به خدمت بگیرند و موثر و کوتاه بنویسند


همه اینها رو گفتم که اگه دوست دارید برید سمت توئیتر با این ترفندها و تاریخچه توئیتر شروع کنید


به نظرم اگه دوست دراید وارد فضای اکتیو تری بشید و دوستان متفاوتی بگیرید، همین امروز ثبت نام کنید



دقت: این ترفند اشتباه است، یادش نگیرید. یکی از ترفندهایی که باشگاه خبرنگاران جوان برای سرچ کردن در خروجی اخبار خود قرار داده است: 


"گاهی شما یک مقاله جالب را قبلا خوانده‌اید و حالا به نظرتان میرسد باید این مقاله را برای یکی از دوستانتان هم بفرستید یا اینکه باید دوباره آن مقاله را بخوانید، اما url دقیق آن مقاله را نمی‌دانید و فقط یادتان هست که از فلان وبسایت خوانده‌اید. در این مواقع، آدرس کامل وبسایت را بنویسید و سپس با یک فاصله، آن کلمه کلیدی یا عبارت کلیدی که در آن مقاله بوده را نیز تایپ کنید.


مثلا: دره شمخال www.donyayesafar.com


به این صورت شما مستقیما از خود گوگل وارد آن سایت می‌شوید و نیازی نیست اول وارد سایت شوید و سپس در آن سایت سرچ کنید."

ترفند درست در پاسخ به نیاز بالا، جستجو به صورت زیر است:


دره شمخال site:www.donyayesafar.com

(برای راحتی شما اینم جستجوی انجام شده در گوگل)


پ.ن: عبارت جستجو شده و دومین را در خبر اصلی تغییر دادم تا در صورت آزمایش این ترفند به چیزی برسید. مثال در خبر اصلی فکر می کنم تبلیغاتی بود. یادمه اون اوایل در این کتاب هم چنین ترفندهایی رو نویسنده آورده بود. اگر دوست دارید خبر اصلی رو پیدا کنید، بخش از متن خبر رو در گوگل جستجو کنید.


زَت زیاد

:)

مارک ویلموتس بلژیکی قرار است سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شود. نام بزرگی نیست اما جوان است و جویای نام. در رسانه ها از اون به عنوان فردی خرافتای یاد می شود. اگه اهل نظم و انضباط باشه و دیسیپلین کاری رو حفظ کنه، و البته کاری برای تیمهای پایه ما هم بکنه، حتی نتایج خوبی هم نگیره؛ باید راضی باشیم


تیم ملی ما بی پشتوانه است فعلا


یه صفحه امروز پیدا کردم که چندتا کتاب سئو رو معرفی کرده. به نظرم سئو یه چیزهای ثابتی داره و یه سری چیزها که دایم تغییر میکنه. با خواندن یکی ازین کتابها احتمالا ایده کلی سئو و فعالیتهای اصلی اون رو یاد میگیرید (بخش ثابت سئو) و ادامه اش که به خودتون بستگی داره که چقدر دانش پایه کسب شده رو بهتر کنید. با کار روی پروژه های واقعی و با خواندن مقالات و تجربیات دیگران می تونید مسیر کسب تخصص سئو رو سریعتر پیش ببرید

 

کتابهای سئو در سایت مدیران سایت. حالا یه چرخی هم در خود این سایت بزنید، مقالات خوبی داشت اونجوری که من الان دیدم. هر سه کتاب معرفی شده رایگان هستند. تسلط به زبان انگلیسی یا حداقل قدرت فهم بالای مقالات انگلیسی هم می تونه شانس شما برای کسب دانش روز این تخصص را افزایش بده.

 

نکته پایانی هم اینکه خیلی خوشحالم منم سئو رو با اولین کتاب فارسی اون دوران، همون نارنجی رنگه شروع کردم. دو کتاب بعدی بعدها چاپ شده اند.

در این پست هم کتاب های دیگه ای معرفی شده که شاید به دردتون بخوره.

نظر شما درباره شرکتی که مدتهاست آگهی استخدام نداره چیه؟ بیایید چند مورد رو بررسی کنیم: 

  • تعطیل شده
  • نیاز به نیروی جدید نداره
  • کل شرکت رفته به کشور دیگری و دیگر در داخل آگهی نمی دهند
  • نیروهاش رو با روشی غیر از آگهی دادن جذب میکند
  • از گرفتن نیرو از راه آگهی ناامید شده است
  • پول آگهی دادن ندارند
  • نمی دونند میتونند آگهای بدهند
  • این گزینه رو فراموش کرده اند
  • سایتهای آگهای خوبی وجود ندارند
  • حوصله تماسهای زیاد بعد از آگهی دادن رو ندارند
  • قیمت و هزینه آگهی زیاد است
  • زمینه کاری شرکت عوض شده است
  • شرکت در شرکت بزرگتری ادغام شده است
  • جذب نیرو را به شرکتی کاریابی می سپارند
  • کارآموز می گیرند و تبدیل به نیرو می کنند
  • خود افراد برایشان رزومه می فرستند و از آن را استخدام می کنند
  • و کلی احتمال دیگر.

شما چه فکری می کنید؟ چیزهای دیگه ای هم میشد اضافه کرد. بگذریم نظرتون رو بزارید. برای نمونه این و این صفحه در جابینجا رو ببینید (در زمانی که لینک دادم، هیچ آگهی استخدامی نداشتند، ممکن است بعدا داشته باشند که من بی تقصیرم در اون صورت). فکر کنم سایت مطرحی برای استخدام و کاریابی باشه. بعد از گذاشتن لینک یک گزینه دیگر هم اضافه شد: شاید اون شرکت هیچوقتی در سایتی آگهای استخدام نگذاشته و این صفحات بدون اجازه شرکتها ساخته شده اند.

به هر حال با اجازه یا بی اجازه، فعلا که خالیه

:)