جور وا جور

هر چی گیرم بیاد میزارم و از هر چی خوشم بیاد می نویسم

جور وا جور

هر چی گیرم بیاد میزارم و از هر چی خوشم بیاد می نویسم

این شروع نوشته و تعریف قدیمی از سئو رو خیلی پسندیدم: 

چند بار شده در گوگل یه چیزی رو درباره طراحی وب بصورت فارسی جستجو کنی و بیای اینجا؟ ما سایتمون رو طوری طراحی و بهینه سازی میکنیم که بتونیم اولین نتایج جستجوی گوگل و یاهو را درباره موضوع سایتمون به خودمون اختصاص بدیم . این همون چیزیه که بهش میگن SEO.

خب تاکیدهایی در مطلب وجود داره که لازمه بیان کنم:

  • یک - نوشته سعی داره خودمانی حرف بزنه
  • دو - نوشته داره از موفقیت نویسنده دم میزنه، یعنی خواننده جستجو کرده و به آن صفحه رسیده که با آن متن مواجه شده است.
  • سه - روی جستجو به صورت فارسی تاکید شده، به عبارت دیگر هنوز سرچ به آن معنا که ما به کار می بریم رایج نبوده است.
  • چهار - هنوز یاهو بین کاربران ایرانی رایج بوده است
حوصله اش را دارید، کل مطلب رو بخونید. البته گویا متن رو از سایت دیگری برداشته اند و در اون وبلاگ فقط منعکس شده است.
این قضیه خودمانی نویسی بعدها در وب رایج شد و الا در گذشته متنها خشک و رسمی بود اما این روزها نوشتن متن به صورت رسمی سخت شده

:)

در کل در مبحث نوشتن هیچ باید و نباید وجود ندارد. خودمانی یا رسمی نویسی به نویسنده و سایت منتشر کننده بستگی دارد. هر کس سبک خودش را دارد. اگر هدف فروش بیشتر است هر سبکی که فروش را بالا می برد همان سبک مناسب است. اگر تمایل دارید که فالوئرهای شما زیاد شوند، هر نوع نوشتنی که فالوئرهای را زیاد می کند، مناسب است. اگر می‌خواهید موقعیت شما در موتورهای جستجو بهتر شود، هر سبکی که به این هدف کمک کند، مناسب شماست

کلا در قید و بند قواعد قوانین نباشید، بنویسید، بنویسید و بنویسید اما همیشه آماده بهتر کردن و تغیر نوشتار خود باشید. 
این آمادگی مهم است

یک بار دیگر :)


روزهایی که عوا بر سر SEO است یه چیز دیگه هم به است HEO گویا وجود داره: اولویت انسان است


تنها اولویت با انسان است. یعنی بهینه‌سازی برای انسان HEO :

  • بهینه‌سازی برای چشم انسان Human Eye Optimization
  • بهینه‌سازی احساسی انسان Human Emotion Optimization
  • بهینه‌سازی تجربه انسانی Human Experience Optimization


توسعه وب تعاملی بین تکنولوژی، هنر و اجتماع است. یعنی برای موفقیت باید همه ابعاد را نگریست .درست همانند روابط اجتماعی که باید انسان را مدنظر داشت. بقیه چیزها ابزارند و بهانه ای برای ارتباط.

چون در این مقوله صحبت از هنر می شود خوبختانه مدعیان زیادی پیدا نکرده و مثل سئو نیست که هر کسی مدعی اش باشد. راستی اگر باب می شد تلفظش چه بود؟ من متخصص هئو هستم. چطوره؟ 


متخصص هئو

استراتزیست هئو

مدیر هئو

کارشناس هئو


دارم کم کم بالا میارم



چرا تا یک سگ خوشگل می بینید اسمش رو میزارید پاپی؟

کمی فکر کنید. اسمی بگذارید که وقتی توله بزرگ و سگی بالغ شد هم بهش بیاد.

خبر زده اند که حقوق سربازان 18 درصد بیشتر شده، هر چی گشتم تا ببینم بالاخره رقم دریافتی چنده هیچ سایتی ننوشته. فاجعه خبررسانی یعنی همین جور اخبار . خب لامصبا بگید که بعد از افزایش حقوقها مثلا یک سرباز لیسانس چقدر میگیرد؟


خبرگزاری میزان: فدراسیون فوتبال با مارک ویلموتس در نهایت به توافق نهایی رسید. قرارداد ویلموتس با ایران تا جام جهانی ۲۰۲۲ قطر است.

بر طبل شادانه بزنیم حالا یا نه؟

به هر چی اعتقاد داشته باشم، کاهش قیمت خودرو رو عمرا باور نمی کنم. ای کاش ماشین قیمتش برسه به همون 50 میلیون واقعی، حداقل حقوق کارگری بشه 3 میلیون تومن و بنزین هم بشه 4 هزار تومن


مطمئنا اینجوری برای همه بهتره هرچند که چندماه اولش سخت پیش میره

کار و درآمد طبیعی باشه، رشد هم اتفاق میفته

آقا، خانم؛ وب خیلی عوض شده و شما هنوز؟

یک سری سایت رو گهگاه بهشون میرسیم که بدجوری نوستالوژی طورند . گویی که رها شده اند اما دومین شون فرت و فرت تمدید میشه و سایت هنوز برپاست. بدون توجه به اینکه وب عوض شده و دنیا کلی تغییر کرده اونا هنوز که هنوزه همون سایت ورژن 2000 خود را دارند. نمونه اش همین سایت کارخانه سنگ


ای جانم هنوز پیشنهاد ورژن سبک و سنگین میده و فکر پهنای باند مصرفی ماست. فکر کنم دیگه ادوبی هم ساپورت از فلش رو برداشت اما اینها ول کنش نیستند

آرزوی سلامتی دارم برای این دوستان امیدوارم عقب موندن سایتشون به دلیل فوت مالکان و یا از دست دادن دومین نباشه. و اگه زنده اند امیدوارم هرچه زودتر خودشون رو به دنیای جدید برسونند

شاید هم اصلا نیازی بهش ندارند، سنگ هست و فروش هم بالاست دیگه چه مرضی دارند که سایت رو عوض کنند؟

شوخی شوخی دارم پست یک خردادم رو می نویسم. فکر نمی کردم اینقدر کنجکاویهام ادامه داشته باشه. بریم برای خردادماه پر از تعطیلات و لذت و سفر رو خوشی و آرزوی سایتی جدید برای آن سایت سنگی :)



این روزها خیلی ساده یک ایمیل برامون میاد و تعرفه های تبلیغ در سایت رو میفرستند و ما انتخاب می کنیم. روشهای مختلف تبلیغ هست: متنی، بنری، ویدئو و رپورتاژ و غیره. اما روزگاری این طور نبوده و چالشی بوده به اسم تبلیغات.

از آن روزها:

"على رغم رشد تبلیغات آنلاین در جهان سایت هاى ایرانى از تبلیغات بى بهره اند و حتى در مقایسه با رسانه هاى سنتى مثل نشریات نیز قادر به تامین حداقل هزینه هاى سایت هاى خود از طریق تبلیغات نیستند."

و باز بخوانید:

"بسیارى از افراد از جمله تولید کنندگان و صاحبان بنگاهها از مطالب و محتواى تولید شده در سایت هاى ایرانى استفاده مى کنند اما در این چرخه سهمى را ایفا نمى کنند. متاسفانه از طرفى سایت ها نیز صرفا منافع کوچک اطراف خود را نگاه مى کنند و به منافع وسیع تر که دیگر سایت ها را نیز در بر مى گیرد نمى اندیشند."

و اینگونه بحثها سرانجام به صنعت پررنگ تبلیغات آنلاین کشور رسید که خوشبختانه بازیگران مطرحی دارد و به کسب و کارها برای رساندن پیامشان به مخاطبان نقش ایفا می کنند. این دو خبر قدیمی رو ببینید: یک و دو .

جالبه که افرادی که در اون نشست صحبت کردن این روزها در جای جای وب فعالند و هنوز نقش بازی می کنند. یه جورایی باید به نسل اون دوران هورا گفت. یکیشون فکر کنم داره برنامه ای در بی بی سی رو اجرا میکنه.

درباره قهرمانی پرسپولیس، چیزی ننوشتم. راستش هیجانی نداشت این دوره از رقابتها یا توقعم چیزی مثل رقابتهای اروپاییه یا کلا سلیقه ام عوض شده است. با اینکه خوشحالم پرسپولیس قهرمان شد اما وقتی سوت پایان را زدند پا نشدم مثلا بپرم هوا که ما اینیم ، بله . بله. خیلی ساده خوشحال شدم.

حسم اینه که رقابتهای این تیپی در کشور ما آن شور و نشاط واقعی رو نداره، دهها پارامتر کنترل کننده خشم و هیجان کاربران در بیرون از استادیوم وجود داره که رقابت رو از مزه میندازه

لزوما هم نمی خوام حمله کنم به حکومت. ساز و کار خود فدراسیون، قوانین اون، تبعیض در حمایت از تیمها، اعمال نفوذ شخصیتها، فساد گسترده، خرافات بسیار، تنبلی بازیکنان، بنیه پایین اکثر باشگاهها، تبادلات مالی نادرست برای بازیها و چه در قراردادها، خرابکاری علیه رقبا و به حاشیه بردن عمدی بازیکنان و تیمها و ...

این اتهامات به همه تیمها وارد است و با شدت و ضعف تمام بدنه فوتبال از آنها رنج می برد


این مطلبی که دارم می نویسم رو نمیدونم در بحت وب قرار بدم یا گردشگری. خود بحث فنی و مرتبط با سایتهاست اما درباره سایتهای گردشگری صحبت میکنه. به هر حال من میزارم در دسته وب.


انگاری یک ایده ای بوده برای لینک ساز و رفرنس دادن به سایتهای گردشگری. مقاله رو خوندم به نظرم شاید اون زمان درست بوده باشه اما الان نیست یا حداقل تردید دارم. گوگل خیلی دستکاری کرده سیستمش رو و دیگه یک پارامتر تنها اثرگذار نیست

اما ایده رو کلا رد نمی کنم حرفهای جالبی هم اومده این وسطا که پیشنهاد میکنم بخونید.

سایتهای گردشگری بیشترین درگیری را با کاربران دارند فکر می کنم و سهم مهمی در تجارت الکترونیک دارند. آرزوی پایانی مقاله هم در حد همان آرزو می ماند چون این صنعت عقب مانده تر از این حرفهاست:


در حالیکه برندهای مطرح گردشگری کشور بی محابا سرگرم خرید لینک هستند و بازار لینک ساختن پررونق است، امیدواریم برندهای خوشنام و قدیمی این صنعت راهکارهای قانونی و اخلاقی را همچنان در نظر داشته باشند.






ببینید چقدر خاطرات مهم یکروزش کوتاه بوده، قرضش کم و رفت و آمدش کوتاه: به تهران رفتم، حدود دومیلیون قرضم را پس دادم و یک کتاب خریدم. همین.


در همین نوشته دنیایی از حرف وجود دارد:

  • امکان کارت به کارت برای صاحب قرض وجود نداشته احتمالا در آن زمان
  • قرض داده میشده است
  • قرض را با صاحبان قرض داده یعنی رقم قرض گرفته شده از چند نفر بوده.
  • گیرنده قرض متعهد به پرداخت بوده و اقدام می کند
  • رقم قرضها و طبعا نیاز گیرنده قرض بالا نبوده است
  • برنامه ریزی داشته است که حداقل دو کار را بکند
  • رفرنس کاری که کرده را داده است
  • خاطراتش را ثبت کرده
  • قرض برای اقدامی مهم بوده: ازدواج
  • گیرنده قرض سواد وب داشته چون سایت مستقلی داشته و هنوز دارد
  • خاطرات یک نسل اینقدر کوتاه و گویا و بامعنا بوده است

عنبر نسارا که از همان خروجی شماره 2 خر ماده درست میشه ظاهرا در بازار طرفداران بیشتری پیدا کرده است . سایتها خبری کار کرده اند درباره بهترین راه مصرف آن که دود کردن است. بخوانید:

عنبر نسارا، دارای خواص عجیب و متعددی در طب سنتی ایرانی است. به تازگی عنبر نسارا را در قالب سیگار به بازار عرضه می‌کنند.

بدجور داره از خرافاتی که به اسم طب سنتی تحویل میشه حالم به هم میخوره


جدیدا با یکی دوست شدم. جذابه. دوستِ دوست که نه، آشنا بگم بهتره. بعد از صحبتهای مختلف موضوع به درس و کار رسید. میگم چه کار میکنی میگه از جیب بابام میخورم! میگم چی خوندی میگه دیپلم ردی هستم


هر جور برنداز کردم دیدم این طرز بیان و این نوع رفتار و این سلیقه در انخاب لباس به یک دیپلم ردی نمی خوره

فهمیدم سرکارم گذاشه و رفته تو فاز ظنز. این شد که چیزی نگفنم.

البته گفتم. اینو گفتم که فهم و شعور آدمها از زندگی و کار و دوستی مهمه نه مدرک

ولی پیداست که برام مدرک مهمه چون در جامعه ما که فرصتهای محدودی پیش رو هست یک جوان بالاخره باید به نوعی نشان داده باشد که تلاش کرده. اگه مدرک ندارد چه دارد؟ کتابهای زیادی خوانده، موسیقی دان است؟ مهارتهای کسب و کار دارد؟ زبان می داند؟ و هر چیزی دیگری که نشان دهد به بطالت نگذرانده


به هر حال بعد از چند روز خودش زبان وا کرد که بعله ارشد فلان خوندم و باقی ماجرا

ما همه بر اساس مجموعه ای از داشته ها انتخاب می شویم، یکیش مدرک داشتن یا نداشتنه اما مهمتر از اون شخصیت خود ما، میزان فهم از زندگی است. این پکیج باید با شرایط قابل قبول اقتصادی هم ساپورت شود.


یه سری به اینجا بزن اهههههههههههههههههههه ، اصن آدم حالش بهم میخوره ... 

آخه اینم شغل شد... 

یارو اومده بود خواستگاری.

میپرسن آقا دوماد چیکارست ؟ 

میگه سئو کارم ( کارت تو حلقم :دی )


باید گروه ضد سئو رو تشکیل بدیم هرچه سریعتر ...

همکاران ، همقطاران، آماده باشید که راهی بس طولانی در راه است..........


اینم سورس نوشته اگه مایلید بدونید کار گروه ضد سئو به کجا کشید

تا لحاظی دیگه بازیهای پایانی لیگ برتر شروع میشه و دوست دارم پرسپولیس قهرمان شود

اگر هم نشود حتما اتفاقاتی روی داده که از جذابیتهای فوتبال است

پس میرم برای لذت و هیجان


اما قهرمانی قرمزها، چیزی دیگری است