جور وا جور

هر چی گیرم بیاد میزارم و از هر چی خوشم بیاد می نویسم

جور وا جور

هر چی گیرم بیاد میزارم و از هر چی خوشم بیاد می نویسم

والا با این نوناشون؟

این حکایت هر روزه ما در ایران عزیزه. هر روز گله و شکایت و غر. دلیلش رو می‌دونیم اما اینجا نیاز به گفتنش نیست. دوست عزیز من به فکر راه درامدی جدید باش. دو مسیر در پیش داریم:

  • الف - در ایران عزیز بمانیم
  • ب - از ایران عزیز برویم

پیشنهاد اصلی من همان گزینه ب است، اگه می‌تونید، برید. اما اگه نمی‌تونید باید راه درامدی جدیدی برای خودتان بیابید. حالا دو راه دور از تحریمها در پیش دارید:

  • کریپتوکارنسی
  • بازار فارکس

گزینه اول جدیده و خودمم چندان نمی شناسم اما ظاهرا جدیه. گزینه فارکس چند دهه ای هست که هست :). در هر دو نیاز به اموزش داریم. من از این سایت شروع کردم و به شما هم پیشنهاد میدم. از این سایت یا هر سایت دیگری بجنبید. داره دیر میشه اگه سنت بالاتر از ۳۰ هست که بیشتر بجنب. آهسته شروع کن، جوگیر نشو و با مبالغ کم وارد شود. موفق باشی ایشالا.

آمد و روی مبل نشست و انگار که بخواد حقیقتی رو برملا کنه گفت «منم مثل تو بودم. بارها و بارها. بی‌تعارف میگم، گریه کن. به حال زارت گریه کن. به تنهایی‌ات، به بی‌کسی، به آوارگی. این حرف‌ها رو بنداز دور که مگه من بچه‌ام و سنی ازم گذشته و از این حرف‌ها. نترس. گریه کن. گریه مال آدم‌هاست. من و تو حق داریم گریه کنیم. اصلا همین که می‌تونیم گریه کنیم، همین‌که دل‌مون می‌گیره یعنی هستیم یعنی زنده‌ایم. معلومه که آدم زنده، دلش می‌گیره». ادامه را در دلم گرفته بخوانید.

 

بدنی مشکی و براق داشت و قدی بلند، به زحمت ستون پشتش را می‌دیدم. به هرکسی سواری نمی‌داد. چه چهارنعلی می‌رفت و چه نفسی داشت. زمانی که در میان عشایر تیراندازی شده بود، اَگب با همین اسب بکوب تا پاسگاه رفت. آن روز آب رودخانه و سنگ بود که به اطراف پرت می‌شد، شاخه درختان و دیوار هم حتی مانعش نبود. با هر جهش ده برابر من می‌پرید. سریع بود چون قرقی...

 

اگه شما هم مثل من ازین توصیف‌ها خوشتون اومد، بفرمایید به وبلاگ چاوبل می‌نویسد.

 

سایتهای خبری داخل رو نگاه کنید هیچ جذابیتی ندارند خبرهای سرد و بی روح. نتیجه فیلترینگ و اعتقاد به تک صدایی همین می شود اندک سایتهای متنوع هم خودسانسوری می کنند به این امید که سانسور نشوند. یعنی چندبرابر زمانی که صرف تولید مطلب شده صرف این می شود که نکند لحن نوشته، عبارتی در نوشته به جایی برنخورد

نتیجه خودی و غیر خودی و نبود تحمل اندیشه ای دیگر و نه لزوما اندیشه مخالف. مقدسات و ایدئولوژی را هم که به کار گرفته اند برای سرکوب هر صدایی. شرایط موجود در شان یک حاکم مقتدر هم نیست. برای خودتان فکری بکنید.

به راستی کی این وضعیت تمام می شود؟

پاسخ را ما می دهیم یا آنها؟

 

هرچه بیشتر کرونا طول میکشه بیشتر باور می کنم که زندگی یک بازیه و ما زیادی آنرا سخت گرفته ایم. کارها و برنامه آن طور که دوست داشتیم پیش نمی رود و این فقط ما نیستیم. همه اینگونه اند. هر که منعطف تر بهتر با این شرایط کنار آمده. وقتش رسید کمی درباره کارها و اقدامات خود فکر کنیم و بیشتر و بیشتر به دنیای کودکی و بی خیالی برگردیم.

همه ماسکهای مختلفی که اجتماع بر چهره مان کشیده بالاخره میفتد اما چرا بیفتد بیایید خود ما آن را برداریم. پریدن به دنیال کتاب و فیلم و بازی می تونه مسیر جدید برامون باشه وشاید بتونیم خودمون رو بیابیم و بهتر و بهتر با خود و دنییا کنار بیاییم. چرا نیاییم. سایتههای دانلود فیلم رو که فیلتر کردند اما خوشبختانه می تونیم هنوز درباره فیلم و سریال و بازی در برخی سایتهای خوب بخوانیم. بازی و سرگرمی با ویجیاتو ، سایتی نسبتا تازه است. شاید بتونه به شما هم کمک کنه. اگه حوصله خوندن مطالب رو ندارید و مستقیما بازی می خواهید حالا هرچی رو موبایل یا پلی استیشن و لپ تاپ، یه سرچ ساده در گوگل پلی کنید. بازیهای رایگان و جذاب زیادی هست

اما معتاد نشویم. درسته بازی خوبه اما زندگی خرج داره، نیاز به ارتباط اجتماعی داریم و یک مادر هست که همیشه سرمون غر بزنه. پس تعادلش رو بیاب و از بازی لذت ببر. 

اگه شما هم مثل من از کندی اینترنت و فیلتر بودن سایتهای دلخواه کلافه شده اید، شاید همین روزها از این کلافگی رهایی یابیم. ایلان ماسک در پروژه استارلینک ماهواره ای تلاش دارد پوشش اینترنت را بر تمام زمین فراهم کند و امروز وقت تست ایده اش است. آزمایش اینترنت استارلینک را بخوایند

آخ چه میشه که رو ایران هم خوب جواب بده، دستگاهشو راحت بخریم و از شر این ها راحت شویم. چه کونی از آنها سوخته می شود. پسر/دختر خوشحال باشیم که شاید نفسی تازه کنیم و از این بن بست مجازا رها شویم

 

می شود آیا؟

بدون هیچ تردیدی باید گفت تکنولوژی معلولان را از خانه ها به اجتماع کشاند و بزرگترین خدمت را به همین قشر از جامعه کرد. حال می خواهد هر نوعی از معلولیت باشد. تکنولوژی به پذیرفته شدن معلولان در جامعه نیز کمک کرد یعنی دیگران به معلول به چشمی مزاحم که نیازمند کمک اند نگاه نمی کنند چون معلول صندلی برقی دارد، صحبت می کند، اینترنت دارد، می نویسد و ... و همه اینها یعنی دردسر کمتر برای دیگر اقشار جامعه. در ادبیات و ر فتار برخورد با معلولان هم باید تحولی روی دهد و نگاه دلسوزانه جایش را به همراهی و یا حداقل نگاهی همسان با بقیه بگیرد. در اینجا می توانید اخبار معلولان و تکنولوژی را دنبال کنید.

همه چی گرونه از ماست بگیر تا گوشی و لپ تاپ و ماشین و حقوق ما همونه که بود. داریم خفه میشیم. این گوشی و لپ تاپ معمولی اگه بلایی سرش بیاد چه کنم؟

یک دلخوشی کمی داشتم با نوشتن و سرک کشیدن در سایتها ولی جیب که خالی باشه، همین دلخوشی هم میشه زهر مار. مدتیه کم می نویسم و کمتر میام اینجا. این وبلاگ هم بعید میدونم خواننده واقعی داشته باشه. یک گروه متوهم که فکر می کنند در حال تولید محتوا هستند مدام سر میزنند و طمع لینک دارند. کم کم دارم خودمو برای کار قاچاق آماده می کنم. در این کشور و در این روزگار بهترین راه درآمد دلالی و قاچاق است. اگه خواننده این وبلاگی لبخند بزن

داشتم فکر می کردم که تبادل احساس با گل چقدر میتونه جذاب باشه مخصوصا در شروع روابط جدید یا در تداوم روابط دوستانه و فامیلی قدیمی. این موضوع به ویژه برای ایرانیان مهاجرت کرده میتونه جذاب تر باشه. یک فروشگاه قدیمی در شهرک غرب هست که همین کار رو انجام میده: تبادل احساس بین خارج و داخل ایران. فروشگاه پالیزگل رو میگم. خلاصه که اگر بر حسب اتفاق از خارج از ایران این مطلب رو دیدید ارسال گل با پالیزگل را رو هم امتحان کنید.

شما می‌توانید ازطریق یک گوشی موبایل، کد دستوری *۷۷۷۷# را وارد کنید و سپس روی گزینه برقراری تماس، ضربه بزنید.

این کار باعث می‌شود تا منوی سامانه همتا که گزینه‌های متعددی هم دارد، نمایش داده شود. شما باید گزینه استعلام اصالت را با وارد کردن عدد ۱ کنار آن و سپس انتخاب گزینه Send، انتخاب و تأیید کنید؛ این کار شما را وارد مرحله بعدی خواهد کرد.

در باکس جدید از شما خواسته می‌شود تا شناسه IMEI گوشی هوشمند جدیدی که قصد خرید آن را دارید، وارد کنید و گزینه ارسال (Send) را انتخاب کنید.

اگر شناسه وارد شده دستگاه صحیح باشد، پیام زیر را مشاهده خواهید کرد و باید منتظر پاسخ از سوی سامانه همتا باشید؛ این پاسخ ازطریق یک پیامک برای شما ارسال خواهد شد.

هنگامی که استعلام اصالت گوشی را از روش‌های ذکر شده انتخاب کنید، خواهید دید که شناسه IMEI توسط سامانه همتا مورد بررسی قرار خواهد گرفت و اطلاعات مربوط به آن نمایش داده می‌شود. شما به‌راحتی می‌توانید اطلاعات گوشی را مشاهده کرده و قانونی بودن آن را بررسی کنید.

یکی از جاذبه های ترسناک ایران «کلبه وحشت» در بندر انزلی است. همان کلبه ای که در دل روستایی زیبا در میان جنگل های انبوه با درختان سربه فلک کشیده قرار دارد. برای رفتن به این کلبه و شنیدن قصه های فراوان درباره اش باید به روستای هفت دغنان در نزدیکی بندر انزلی و صومعه سرا بروید.

این کلبه خارج روستا بوده و از سال 1365 قصه های اهالی بومی منطقه، درباره مرموز و وحشتناک بودنش با اتفاقی که برای 4 دانشجو در آن افتاد، رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. دانشجویانی که وقتی قصه های ترسناک این کلبه را از زبان اهالی می شنوند، تصمیم می گیرند برای اثبات پوچ بودن این حرف ها، شب را در آن سپری کنند.
رفتن به کلبه همان و فرار شبانه دو تن از این پسران ماجراجو همان. هرچند از این جمع 4 نفره دو نفر با فرار به موقع جانشان را نجات دادند اما دونفر دیگر که در کلبه ماندند، یکی جان خود را بر اثر ترس از دست می دهد، دیگری هم مجنون می شود و هرگز نمی تواند به زندگی عادی خود برگردد.

این اتفاق در آن سال گرچه زمینه پلمب شدن کلبه از سوی عوامل انتظامی را فراهم کرد، اما روایت قصه اش باعث شد تا 4 سال بعد 3 دختر برای اثبات این که در این کلبه چیز ترسناکی نیست و همه زاییده فکر و تخیل مردم بومی است راهی آن شدند. دخترانی که پلمب بودن درِ کلبه آنها را مجبور می کند از درِ پشتی وارد شوند. فردای آن روز از سه دختری که راهی کلبه شده بودند یکی دیوانه وار بیرون کلبه فریاد می زد و از مردم کمک می خواست وقتی مردم وارد کلبه شدند با جسد دو نفر از آنها روبرو شدند که به یک نقطه خیره مانده بودند.

هرچند نفر سومشان هم چند روزی بعد از این ماجرا دست به خودکشی زد تا از راز و رمز کلبه وحشت کسی مطلع نشود. کلبه وحشت کلبه ای پر رمز و راز است که اهالی بومی منطقه برای آن قصه های بسیار دارند مثلا می گویند اگر کسی بتواند یک شب را در آن بدون ترس سپری کند و زنده بماند ثروتمند خواهد شد، شاید همین روایت است که باعث می شود برخی دل به دریا زده و به عشق پولدار شدن راهی آن شوند.

شاید شما هم کسانی را دیده باشید با این که به نظر می‌رسد زیاد و به دفعات غذا می‌خورند، ولی ظاهر و اندامی لاغر دارند. حال سوال اینجاست دلیل این لاغری چیست و آیا می‌توان گفت فرد لاغر دچار نوعی بیماری است؟

در درجه اول باید دید فرد لاغر چه میزان غذا می‌خورد و سرعت غذا خوردن او چگونه است. آهسته غذا خوردن به مغز فرصت دریافت سیگنال سیری را می‌دهد و فرد نسبت به افرادی که سریع غذا می‌خورند زودتر احساس سیری می‌کند و نمی‌تواند در حجم زیادی غذا بخورد. بنابراین ممکن است تعداد دفعات مصرف غذا در افراد لاغر زیاد و حجم غذای مصرفی و کالری دریافتی در هر وعده کمتر از دیگران باشد. در نتیجه، مشاهده این که برخی افراد که دائم در حال غذا خوردن هستند، اما لاغرند می‌تواند سبب برداشت اشتباهی از این مسأله شود.

یکی از هورمون‌های بسیار مهم در متابولیسم بدن غده تیروئید می‌باشد. این غده میزان سوخت و ساز و مصرف انرژی را در بدن تنظیم می‌کند. اگر این غده بیش از حد معمول فعال باشد که اصطلاحا به آن پرکاری تیروئید می‌گویند، میزان سوخت و ساز در بدن فرد افزایش می‌یابد و لاغری را برای افراد به همراه دارد و متقابلا اگر این غده فعالیت چندانی نداشته باشد، بیماری کم کاری تیروئید بروز می‌کند و در این حالت، تیروئید فعالیت زیادی ندارد و بدن فرد انرژی زیادی نمی‌سوزاند و بیشتر انرژی را در خود ذخیره می‌کند که پیامد آن چاقی می‌باشد.

هیچکس نمی تواند نقش پررنگ اینستاگرام را در بازاریابی دیجیتالی انکار کند. با این وجود هنوز بسیاری از کسب و کارها نتوانسته اند، نقشه مشخصی برای بازاریابی اینستاکرامی خود ترسیم کنند.

آیا اینستاگرام را بیشتر چک می کنید یا ایمیلتان را؟ روز به روز بازاریابی با ایمیل سخت تر می شود. البته منظور این نیست که قدرتش را از دست داده یا باید کنار گذاشته شود. هنوز اصلی ترین روش ارتباط در بازاریابی اینترنتی همان ایمیل است؛ ولی اطلاع رسانی، جلب توجه مخاطب و بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی هر روز آسان تر می شود.

به جای استفاده از تکنیک های بی کیفیت افزایش فالوور، یک رابطه واقعی و متعامل با کاربران به وجود بیاورید و در دنیای آنلاین حضور فعال داشته باشید.

ـ تمام محتواها خود را از قبل پیدا کنید و از یک ابزار برای زمان بندی انتشار آن ها در اینستاگرام استفاده کنید.
ـ به جای فالو و آنفالو کردن کاربران، پست های مخاطبان مورد هدف خود را لایک کنید یا برای آن ها کامنت بگذارید.
ـ تنها عکس های باکیفیت را در اکانت خود منتشر کنید.
ـ با اینفلوئنسرها ارتباط دوستانه برقرار کنید.
ـ از محتوای تولید شده توسط کاربران استقبال کنید.

حیوانات خانگی برای خیلی ها مثل عضوی از خانواده اند و به همان اندازه نسبت به آنها وابستگی وجود دارد. پس تعجبی ندارد اگر خانواده ای بخواهد محل زندگی اش را عوض کند یا سفر برود و حیوانش را هم با خودش ببرد. اما اگر خواستیم حیوان را با هواپیما جابه جا کنیم باید چه کارهایی انجام بدهیم؟

بیشتر ایرلاین ها دو راه حل برای حمل حیوانات ارائه می کنند. راه اول این است که مسافر باشید و حیوان را همراه تان ببرید. البته نمی توانید سگ یا گربه را داخل کابین مسافربری ببرید و کنارتان بنشانید. بلکه باید به قسمت بار تحویلش بدهید. در این صورت موقع خرید بلیط هواپیما، کد AVIH یا سرویس حمل موجود زنده را هم از دفتر هواپیمایی می گیرید. هر مسافر نمی تواند بیشتر از دو قلاده سگ یا گربه، یا ۱۰ پرنده تزیینی حمل کند.

راه دوم وقتی ست که حیوان را تحویل کارگو بدهید. در این صورت در پایانه یا همان ترمینال باربری مشخص می کنید چه کسی در مقصد او را تحویل می گیرد. اسم گیرنده هم در بارنامه نوشته می شود.

بعضی ها حیوان خانگی مثل سگ، گربه و پرنده دارند و مایلند موقع سفر یا مهاجرت به کشوری دیگر همراه شان ببرند. معمولا برای جابه جایی حیوان های خانگی در بیشتر پروازهای داخلی مشکلی وجود ندارد و فقط باید مدارک مورد نیاز را از قبل آماده کرد.