جور وا جور

هر چی گیرم بیاد میزارم و از هر چی خوشم بیاد می نویسم

جور وا جور

هر چی گیرم بیاد میزارم و از هر چی خوشم بیاد می نویسم

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بلاگینگ» ثبت شده است

یه زمانی اینجوری در وب فارسی لینک میدادن: صدها لینک در یک صفحه. خب اون روزها برای گوگل هم مهم بود اما دیگه نیست. به هر حال بد نیست تجربیات گذشته رو ببینید.  یه چیزی هم بود به اسم دایرکتوری یا فهرست که اونم دورش گذشت. بلاگرها یا مدیران سایتها لازم بود وبلاگ/سایت خود را در دایرکتوری ثبت کنند. و بعدا مدیر دایرکتوری سایت رو بررسی می کرد و اگه شرایطش رو داشت اون رو دسته مورد نظر قرار میداد.

مبحث دایرکتوری با نیاز به قرار دادن سایتها و وبلاگهای هم موضوع و هم رتبه در یک دسته ، مطرح شد. بعدا که وب رشد کرد و راههای بهتری برای دسترسی به اطلاعات پیدا شد مثل سوشال نت ورکها و موتورهای جستجوی قوی تر، دیگه ایده معرفی و بررسی تک به تک سایتها توسط انسان منسوخ شد و اینک چیزی به اسم دایرکتوری بخشی از تاریخ وب است. دایرکتوریهای مهمی چون یاهو، DMOZ و غیر در وب بودند.

به هر حال وب دایم در حال تغییر است و مفهوم جستجو هم دایم در حال بروزشدن و هماهنگ تر شدن با نیاز کاربران. تا ببینیم در آینده کار به کجاها کشیده میشه

گفتم که بی کار نبودم. یه چرخی در وبلاگ صاحاب سیتم وبلاگ قدیمی زدم. من از بلاگفا به اینجا اومدم به دلیل محدودیت های زیاد اونجا در لینک گذاشتن. خلاصه به یکی از پستهاش رسیدم درباره یک کتاب. آی من خاطره دارم باهاش. درباره هم پارسیک نوشته. یه جایی که تا سالها خبرهام رو اونجا می خوندم اما دیگه بعدش از نفس افتاد یا نفسش به شماره افتاد و یا سایتهای خبری بهتری اومدن. البته سرچ انجین هم بود و گاهی اونجا سرچ هم می کردم اما راستش هیچوقت سرچش قوی نبود اصولا جستجوگر فارسی خوبی هیچوقت نداشتیم.

اون کتابی هم که گفته خداییش انجیل من بود در اون سالها. کلی در طراحی سایتهای من اثر گذاشت و ممنونم. کلا خاطراتم مرور شد با این پستش. راست میگه اون زمان فقط همین یک منبع بود. والا من که چیز دیگه یادم نمیاد. ولی دیگه ادامه اش نداد و آپدیت نشد یا اینکه اونم مشمول زمان شد و سایتها و کتابهای بهتری برای نوشتن و سئو و وبلاگ و بازاریابی اینترنتی و یا به قول این روزی ها دیجیتال مارکتینگ پیدا شدند.


خاطرات، خاطره، دوستی


فعلا دارم مرور خاطره می کنم و دردل تا ببینم به چی میرسم. هنوز نرفتم سر تست ایده هام. شاید هم نرم. شاید هم برم. خوبی وبلاگ در این سالها اینه که مطمئنی خواننده نداره. برای همین است که بلاگرها بی پروا تر می نویسند. منم دارم همین کارو می کنم. 

حالا اگه گذرت اینجا افتاد واقعا. یه ندا بده. شاید دوست شدیم. جان تو :)

 

راستش دیروز خیلی اذیت شدم از اینکه بنویسم. خیلی ارور میداد سایت و دیشب هم بالا نمی اومد اصلا. اما بزنم به تخته یکی دو ساعته خوب شده و سریعه. دم همه بچه های فنی که درگیر سایت بودن گرم. 

راستش با خودم فکر کردم دیگه براشون به صرفه نیست لابد و میخوام رهاش کنند. من میگم حیفه ولی وقتی بودجه نباشه چه میشه گفت و باید بهشون حق داد

در این اوضاع کساد نوشتن و کاربرانی که ارزش تجاری ندارند، وبلاگه داری پول دور ریختنه

آهای مدیر بلاگ اندیشه کن و راه حلی بیاب

اعتبار و ترافیک سایت روبه چیزی تبدیل کن که هم خودت لذت ببری و هم کاربران


دم شما گرم


در صفحه وبلاگهای بروز شده ، کمی کنجکاو شدم و همه چهل وبلاگ آخر آپدیت شده همزمان با وبلاگ خودم رو بازدید کردم.  بیشتر آنها وبلاگهایی برای ساپورت سایتهای دیگر هستند و نه بلاگرهایی که برای خودشان می نویسند. کمتر از ده تا واقعا وبلاگ بودند با نویسنده های حقیقی و بقیه یا ربات هستند یا کارمند جایی که می نویسند تا به آن جا لینک کنند. اگر بخواهم طبق محتوا و ارزش گذاری خودم بگویم دقیقا پنج وبلاگ در بین چهل وبلاگ.


البته در مدت بررسی هم دایم ارور 504 میداد. سرور سایت قطعا مشکل داره. خب وضعیت وبلاگ نویسی نگران کننده است.

متوجه شدید دیگه؟ اگه شک دارید خود شما هم چهل وبلاگ آپدیت شده را چک کنید


یعنی نباید در اینجا بنویسم؟

تازه میخواستم فعال بشما